استفاده از سهميه غنايم به صورت مقرر، منوط به حضور مستقيم درصحنه نبرد است و اين وظيفه مردان است، اما اين مانع از آن نبود كه پيامبراكرم(ص) از زحمات زنان در كمك به سربازان اسلام، قدردانى عملى كند. عنايت ويژهاى كه اولياى عظيمالشان اسلام بويژه پيامبر اكرم(ص)، بهارجگذارى مقام زن دارند شامل جنبههاى گوناگونى مىشود كه در اينروايات به گوشههايى از آنها اشاره مىشود. روايتبعدى نيز مؤيد همينامر است.
21. امام صادق(ع):
طوبى لمن كانت امه عفيفة; (26) .
خوشبخت كسى است كه مادرش پاكدامن باشد.
22. امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش:
ان الله تبارك و تعالى جعل للمراة صبر عشرة رجال، فاذاحملت زادها قوة عشرة رجال اخرى; (27) .
خداى تبارك و تعالى براى زن، صبر و تحمل ده مرد را قرار دادهاست و آنگاه كه زن، باردار مىشود خداوند نيروى ده مرد ديگر را بهآن مىافزايد.
23. اميرالمؤمنين(ع):
ذكر رسولالله(ص) الجهاد، فقالت امراة لرسولالله(ص): يارسولالله! فما للنساء من هذا شيء؟
فقال: بلى، للمراة ما بين حملها الى وضعها الى فطامها من الاجركالمرابط في سبيل الله، فان هلكت فيما بين ذلك كان لها مثلمنزلة الشهيد; (28) .
رسول خدا(ص) در باره جهاد سخن گفت. زنى به رسول خدا(ص) عرضكرد: اى رسول خدا! پس براى زنان از اين جهاد بهرهاى نيست؟
فرمود: بلى; براى زن در فاصله باردارى تا وضع حمل و بعد از شيرگرفتن طفل، پاداشى همانند پاداش مجاهدى است كه در مرز، در راهخدا به مرزبانى مشغول است، و اگر در اين فاصله جان بدهد براى اوپاداشى همانند مقام و منزلتشهيد خواهد بود.
نكته قابل توجه آنكه، پيامبر(ص) پرورش طفل در دوران باردارى وبعد از آن را همانند مرزبانى از حدود و ثغور اسلامى شمرده است و جاندادن در آن ميان را چون شهادت در راه خدا; چرا كه او نيز وظيفه پرورشفرزندان اسلام و حفظ قدرت جامعه اسلامى در سايه وجود فرزندانىصالح را به عهده دارد و زن در اين راه، ممكن است تا سر حد جان دادن نيزبه پيش رود.
24. پيامبر اكرم(ص):
ليس للصبي لبن خير من لبن امه; (29) .
براى فرزند، شيرى بهتر از شير مادرش نيست.
گرچه مفاد اين سخن شريف، بيشتر ناظر به مصلحت فرزند است كهمناسبترين شير براى او شيرمادر است، ولى مىتواند حاكى از احترام وتجليلى باشد كه اسلام براى مادر قايل است كه فرزندش را خود شير بدهد،و پدر نيز توجه داشته باشد كه شير مادر از هر غذاى ديگر، حتى از شيرمادران ديگر، مفيدتر است، و اين خود يك نوع احساس نياز به همسر رادر شوهر ايجاد خواهد نمود.
روايتبعدى، فلسفه يكى از تفاوتهاى حقوقى ميان زن و مرد رابيان مىكند.
25. حضرت رضا(ع) در بخشى از پاسخهاى خويش به پرسشهاىمحمد بنسنان در زمينه علل و فلسفه احكام نوشت:
و علة اعطاء النساء نصف ما يعطى الرجل من الميراث، لانالمراة اذا تزوجت اخذت و الرجل يعطي فلذلك وفر علىالرجال، و علة اخرى في اعطاء الذكر مثلي ما يعطى الانثى، لانالانثى في عيال الذكر ان احتاجت و عليه ان يعولها و عليه نفقتهاو ليس على المراة ان تعول الرجل و لا تؤخذ بنفقته اذا احتاج،فوفر الله على الرجال لذلك و ذلك قول الله عز و جل:«الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بماانفقوا من اموالهم (30) »; (31) .
علت پرداخت نصف مقدار ميراث مردان به زنان، اين است كه زنهنگام ازدواج مىگيرد و مرد مىپردازد و لذا ميراث براى مردانزيادتر شده است، علت ديگر پرداخت دو برابر سهم زن به مرد، ايناست كه زن اگر نياز داشته باشد تحتسرپرستى مرد است وسرپرستى و هزينه او بر عهده مرد است; در حالى كه بر زن چنينوظيفهاى نيست كه مرد را اداره كند و از او در صورتى كه مرد نيازنيز داشته باشد خرجى گرفته نمىشود.
پس بدين خاطر است كه خداوند براى مرد سهم بيشترى قرار دادهاست، و اين همان سخن خداوند عزوجل است كه:
«مردان سرپرست و عهدهدار زنانند، به خاطر آنچه كه خداوندبعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده است و نيز به علتهزينههايى كه مردان از اموال خويش مىپردازند.»
روايات ديگرى نيز در اين باره وجود دارد. (32) .
26. اميرالمؤمنين(ع):
صيانة المراة انعم لحالها و ادوم لجمالها; (33) .
صيانت و نگهدارى زن، به حالش مفيدتر و جمالش را پردوامتراست.
27. اميرالمؤمنين(ع):
زكاة الجمال، العفاف; (34) .
زكات زيبايى و جمال، پاكدامنى است.
28. اميرالمؤمنين(ع):
ان الحياء و العفة من خلائق الايمان و انهما لسجية الاحرار وشيمة الابرار; (35) .
همانا حيا و عفت، از آداب و صفات ايمان است، و آن دو از خلق وخوى آزادگان و رسم نيكان است.
حيا و پاكدامنى، نشانه آزادگى و جوانمردى و لازمه ايمان است ومردان و زنان، همه نيازمند آنند ولى خداوند متعال به بانوان به خاطرساختار وجودى و جايگاهى كه در جامعه دارند حيا و آزرم بيشترىعنايت فرموده است و از اين جهت، مسؤوليتبيشترى را بر دوشمىكشند. حيا و عفتبراى همه امرى نيك و لازم است اما براى آنانلازمتر است. حيا نشانه آزادگى است و مردان و زنان آزاده آنانند كهپاكدامن و باحيا باشند، و اگر حريتبه معناى واقعى كلمه وجود داشتهباشد صفات نيكوى ديگر نيز وجود خواهد داشت. زنان و مردان مسلمان ومتعهد، آزادى را در صفاتى مىجويند كه در روايتبعدى بر آنها تاكيد شدهاست.
29. امام صادق(ع):
خمس خصال من لمتكن فيه خصلة منها فليس فيه كثير مستمتع،اولها: الوفاء، و الثانية: التدبير، و الثالثة: الحياء، و الرابعة:حسن الخلق، و الخامسة - و هي تجمع هذه الخصال: - الحرية; (36) .
پنجخصلت است كه اگر كسى يكى از آنها را نيز نداشته باشد، در اوبهرهمندى چندانى نيست. اول از آنها وفادارى است. دوم، تدبير;سوم، حيا، چهارم، حسن خلق، و پنجم كه جامع اين خصلتهاست،آزادگى است.
30. اميرالمؤمنين(ع):
خيار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهو و الجبن والبخل. فاذا كانت المراة مزهوة لم تمكن من نفسها، و اذا كانتبخيلة حفظت مالها و مال بعلها، و اذا كانت جبانة فرقت من كلشيء يعرض لها; (37) .
بهترين خصال زنان، بدترين خصلتهاى مردان است و آنها عبارتند از:كبر و ترس و بخل، زيرا زمانى كه زن (در برابر بيگانه) متكبر وگردنفراز باشد خويش را رام نخواهد كرد، و آنگاه كه بخيل باشدمال خود و شوهرش را حفظ خواهد نمود، و هنگامى كه كمجراتبود [خطر نخواهد كرد و] از هر چيزى كه براى او پيش آيد نگرانخواهد شد و پرهيز خواهد نمود.
از اين روايتشريف، اين اصل را بايد استفاده كنيم كه نبايد به زن ومرد از نظر ساختار وجودى در پذيرش مسؤوليتها و وظايف در تمام ابعادبه يك ديد نگاه شود بلكه چه بسا صفتى براى مرد به عنوان يك نقطهضعف و عيب محسوب شود ولى براى زن نقطهاى مثبت و امرى با ارزش بهشمار رود، همين خصلت ترس براى مردان به خاطر وظيفهاى كه در حفظحقوق خود و خانواده و اجتماع دارند امرى ناپسند است اما زنان به خاطرمحدوديتهاى بيشترى كه در دفاع از خود دارند و از طرف ديگر، بيشترمورد طمع و هجوم افكار ناپاكان قرار مىگيرند نياز به احساس نگرانى وخطر گريزى و خوف مواجه شدن با زمينههاى هجوم و دستبرد به خويشرا دارند تا احتياط بيشترى نموده و از افتادن در دامهايى كه امكان گريزبراى آنان نيست مصون باشند، و اين امر منافاتى با اداى مسؤوليتهاىاجتماعى ندارد. در زمينه بخل و تكبر نيز به همين بيان; البته تشخيصموارد مطلوبيت اين صفات از موارد ديگر، كار مشكلى نيست.
31. امام صادق(ع):
لا ينبغي للمراة ان تجمر ثوبها اذا خرجت [من بيتها]; (38) .
هنگامى كه زن از خانهاش خارج مىشود سزاوار نيست كه لباسش راخوشبو كند.
از زن و مرد مسلمان، رعايت مسايل بسيارى به عنوان امور احتياطىخواسته شده است، چرا كه عدم توجه به آنها احتمال گرفتار آمدن به گناه ياارتكاب گناه بالاتر را افزايش مىدهد. اين تذكرها، در حقيقت زنگخطرهايى است كه هشيارى مرد و زن مسلمان را مىطلبد و بىتوجهى بهآنها و در واقع نزديك شدن به دانههاى اطراف دام، خطر افتادن در آن را بهدنبال دارد. روايات بعدى نيز در همين موضوع قرار مىگيرد.
32. پيامبر اكرم(ص):
ايما امراة تطيبت لغير زوجها لم تقبل منها صلاة حتى تغتسل منطيبها كغسلها من جنابتها; (39) .
«هر زنى كه خود را براى غير شوهرش خوشبو كند هيچ نمازى از اوپذيرفته نمىشود تا همان گونه كه به خاطر جنابت غسل مىكند،براى اين بوى خوش نيز غسل كند. (40) .
33. اميرالمؤمنين على(ع):
كنت قاعدا في البقيع مع رسول الله(ص) في يوم دجن و مطر اذمرت امراة على حمار، فهوت يد الحمار في وهدة فسقطت المراةفاعرض النبي(ص) بوجهه.
قالوا: يا رسولالله! انها متسرولة.
قال: اللهم اغفر للمتسرولات - ثلاثا. يا ايها الناس! اتخذواالسراويلات فانها من استر ثيابكم و حصنوا بها نساءكم اذاخرجن; (41) .
در روزى تار و بارانى به همراه رسول خدا(ص) در بقيع نشسته بودمكه زنى سوار بر درازگوشى عبور كرد. ستحيوان، داخل گودالىافتاد و زن به زمين خورد. لذا پيامبر(ص) چهرهاش را برگرداند.
عرض كردند: اى رسول خدا! آن زن شلوار پوشيده است.
پيامبر اكرم(ص) سه بار گفت: «خدايا! زنانى كه از شلوار استفادهمىكنند را مورد مغفرت قرار ده. [سپس فرمود: ] اى مردم! از شلواراستفاده كنيد چرا كه از پوشانندهترين لباسهاى شما است، و با آن،زنانتان را هنگامى كه از خانه خارج مىشوند مصونيتبخشيد».
روشن است كه ملاك، استفاده از لباسهايى است كه تناسب بيشترى باحجاب و صيانتبانوان دارد، تحريكآميز نيست و با عرف زنان باحجابهمخوانى بيشترى دارد. بنابراين، شامل هر نوع شلوار نمىشود. در همينخصوص، حديثبعدى نيز مىتواند نشاندهنده ترغيب اسلام به حفظحدود و شؤون زن و مرد، و رعايت دورانديشى و احتياط باشد; البته اينهاهمه اقداماتى احتياطى است كه زمينه انحرافات احتمالى را از ميانمىبرد.
34. «سعيدة» و «منة» خواهران محمد بنابىعمير:
دخلنا على ابيعبدالله(ع) فقلنا: تعود المراة اخاها؟
قال: نعم.
قلنا: تصافحه؟
قال: من وراء الثوب.
قالت احداهما: ان اختي هذه تعود اخوتها.
قال: اذا عدت اخوتك فلا تلبسي المصبغة; (42) .
بر امام صادق(ع) وارد شديم و عرض كرديم: آيا زن به ديدار برادرانشمىرود؟
فرمود: بلى.
عرض كرديم: آيا به او دست مىدهد؟
فرمود: از پشت لباس.
يكى از آن دو گفت: اين خواهر من به ديدار برادرانش مىرود.
فرمود: آنگاه كه به ديدن برادرانت رفتى، لباس رنگارنگ [وتحريكآميز] نپوش.
35. امام صادق(ع) به نقل از پيامبر اكرم(ص):
ليس للنساء من سروات الطريق شيء، و لكنها تمشي في جانبالحائط و الطريق; (43) .
زنان از ميان مسير عبور نكنند، بلكه در كنار ديوار و راه حركتكنند.
36. پيامبر اكرم(ص):
اذا جلست المراة مجلسا فقامت عنه فلا يجلس في مجلسها احدحتى يبرد; (44) .
هنگامى كه زن در جايى نشست، بعد از آنكه از آنجا برخاست كسىدر جاى او ننشيند تا اينكه گرمى آن از بين برود.
37 . پيامبر اكرم(ص):
من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر فلا يبيت في موضع يسمعنفسه امراة ليست له بمحرمة; (45) .
كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، در جاى خلوتى كه زنىنامحرم، صداى نفس او را مىشنود، نماند.
38. امام صادق(ع):
اذا بلغت الجارية ستسنين فلا ينبغي لك ان تقبلها; (46) .
وقتى كه دختر به سن شش سالگى رسيد سزاوار نيست كه او راببوسى.
روايات ديگرى نيز در اين زمينه وجود دارد و از آنها استفاده مىشودكه نامحرم نبايد دخترى كه به سن شش سالگى رسيده است را ببوسد.چنان كه بر دوش گرفتن و در دامن نشاندن آنان نيز، براى افراد بيگانهنكوهش شده است.
39. پيامبر اكرم(ص):
اشتد غضب الله على امراة ذات بعل ملات عينها من غير زوجها او غير ذي محرم منها، فانها ان فعلت ذلك احبط الله عز و جل كل عمل عملته. فان اوطات فراشه غيره كان حقاعلى الله ان يحرقها بالنار بعد ان يعذبها في قبره; (47) .
خشم خداوند بر آن زن شوهردارى كه ديدهاش را به غير همسرش يانامحرمى بدوزد شديد است، چرا كه اگر چنين كند خداوند همهاعمالى را كه انجام داده استبىنتيجه خواهد گذاشت، و اگربيگانهاى را به بستر شوهرش راه دهد، بر خداوند است كه او راعلاوه بر عذاب كردن در قبر، با آتش بسوزاند.
40. امام صادق(ع) به نقل از اميرالمؤمنين(ع):
يا اهل العراق! نبئت ان نساءكم يدافعن الرجال في الطريق، اماتستحون؟
اى اهل عراق باخبر شدم كه زنان شما در راه با مردان برخوردمىكنند، آيا شرم نمىكنيد؟
مرحوم كلينى مىگويد: در حديث ديگرى آمده است كه حضرتفرمود:
اما تستحيون و لا تغارون؟! نساءكم يخرجن الى الاسواق ويزاحمن العلوج; (48) .
آيا حيا نمىكنيد و به غيرت نمىآييد؟! زنانتان به بازارها وفروشگاهها مىروند و با افراد بى ايمان و لاابالى برخورد مىكنند؟
1) مستدرك الوسائل، ج15، ص116.
2) همان، ص111.
3) وسائل الشيعه، ج15، ص100.
4) همان، ص104.
5) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص482، و وسائل الشيعه، ج15، ص105.
6) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص481.
7) وسائل الشيعه، ج15، ص102.
8) سوره نساء(4)، آيه11.
9) وسائل الشيعه، ج15، ص101.
10) سوره شورى (42)، آيه 49، «به هر كس بخواهد دخترانى مىبخشد و به هر كس بخواهد فرزندانپسر مىبخشد».
11) وسائل الشيعه، ج15، ص102.
12) سوره احزاب (33)، آيه 35.
13) مجمع البيان، ج8، ص358.
14) وسائل الشيعه، ج14، ص123.
15) بحارالانوار، ج103، ص228.
16) كافى، ج5، ص320.
17) وسايل الشيعه، ج14، ص11.
18) من لايحضره الفقيه، ج3، ص468.
19) همان، ص149.
20) همان، ص145. و نيز به همين مضمون: مستدرك الوسايل، ج14، ص273.
21) همان، ص121.
22) مستدرك الوسايل، ج14، ص251 و نيز ص253.
23) از جمله: وسايل الشيعه، ج14، صص 121 - 122.
24) ميزان الحكمة، ج9، ص97.
25) بحارالانوار، ج19، ص184.
26) همان، ج 5، ص 285.
27) همان، ج 103، ص 241.
28) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص561.
29) بحارالانوار، ج103، ص323.
30) سوره نساء(4)، آيه 34.
31) علل الشرايع، ص570.
32) نك: علل الشرايع، ص570 - 571.
33) مستدرك الوسايل، ج 14، ص 255.
34) همان.
35) غرر الحكم و درر الكلم ترجمه و شرح خوانسارى، ج2، ص584.
36) بحارالانوار، ج74، ص175.
37) نهجالبلاغه، ص509، حكمت 234.
38) كافى،ج5، ص519; من لا يحضره الفقيه، ج3، ص440.
39) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص440; كافى، ج5، ص507.
40) تشبيه در اينجا مىتواند ناظر به اصل لزوم اين كار باشد. چه اينكه مىتواند مربوط به تشابه درشستن تمام بدن باشد. نك: مرآة العقول، ج20، ص319.
41) تنبيه الخواطر، ج2، ص78; مستدرك الوسائل، ج3، ص243.
42) وسائل الشيعه، ج14، ص152.
43) همان، ص132.
44) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص467.
45) تنبيه الخواطر، ج2، ص91.
46) وسائل الشيعه، ج14، ص171.
47) همان، ص172.
48) همان، ص176.
نظرات شما عزیزان: